پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

علی اکبر گودرزی (هوادارانش او را در ابتدا «چوپان زاده آزاده» و سپس «امام» می‌نامیدند /زاده ۱۳۵۵ و در شناسنامه ۱۳۳۸ در روستای دوزان شهرستان الیگودرز - درگذشت ۳ خرداد ۱۳۵۹) مصداق همان آدم‌های با دانش اندک و ایمان زیاد بود که می‌توانست هزاران نفر را به پای برداشت‌های انحرافی خود از متون دینی، قربانی کند و یک جامعه‌ای را به قهقرا سوق دهد. وی تلاش داشت تا یک نظام سیاسی جایگزین جمهوری اسلامی فعلی تاسیس کند. در آغاز دهه ۱۳۵۰ چندین گروه سیاسی با ایدئولوژی اسلامی اعلام موجودیت و فعالیت کردند و تفاوت عمده گروه فرقان با همه آن‌ها در این بود که آبش با روحانیون در یک جوی نمی‌رفت و خواهان «اسلام بدون آخوند» بود. به همین دلیل، گودرزی در سال ۱۳۵۶ عبا و امامه طلبگی را کنار گذاشت و در سن ۱۸ سالگی، به تفسیر قرآن روی آورد و بنوعی گروه فرقان را تاسیس کرد. او از آیات قرآن فقط جنگ و جهاد و مبارزه را می‌فهمید و چیزی از صلح و زندگی در کلام او نبود. جمعیتی از جوانان مذهبی و پرهیجان در مساجد پایین شهر تهران در محدوده نازی آباد و جوادیه و میدان شوش نیز، گوش تا گوش می‌نشستند و این تفاسیر خون چکان را استماع می‌کردند. ایده اسلام بدون روحانیت را اولین بار اندیشمند پاکستانی، ابوالا مودودی، مطرح کرد. سپس دکتر علی شریعتی آنرا ذیل مبحث «جامعه بی طبقه توحیدی» شرح و بسط داد. اکبر گودرزی تحت تأثیر اندیشه انقلابی شریعتی تفسیری از قرآن به نام «ایدئولوژی توحیدی» تألیف کردو یکی دیگر از افرادی که تأثیر مهمی در شکل‌گیری ایدئولوژی گروه فرقان داشت، حبیب‌الله عاشوری، روحانی ناراضی بود. فرقانی‌ها هم به استناد همین حرف شریعتی، معتقد بودند که، چون روحانیت شیعه بصورت یک طبقه اجتماعی ظاهر شده، بنابراین برای تاسیس یک جامعه اسلامی خالص و بدون طبقه، باید این‌ها را از سر راه برداشت. به نظر آن‌ها «میان اسلام و روحانیت هیچ انضمام و انسجامی وجود ندارد». این ایده را بعد‌ها مجاهدین خلق پی گرفتند و در عین تاریک اندیشی‌های ایدئولوژیک و مذهبی، همچنان خودشان را مخالف «آخوندیسم» نامیدند. جدال رسمی روحانیون و فرقانی‌ها در سال‌های قبل از انقلاب را، مرتضی مطهری شروع کرد و از آنان با عنوان «ماتریالیست‌های مسلمان و منافق» یاد کرد. گودرزی بر خلاف بسیاری از روشنفکران مذهبی، در هر صورت با ظواهر و کلمات و آیات قرآن آشنایی کامل داشت و در پاسخ به روحانیون سعی می‌کرد که با ادبیات و منطق خودشان به آن‌ها پاسخ دهد. به نظر گودرزی از نظر قرآن «منافق کسانی هستند که همزمان با باند حکومت و باند مردم همکاری می‌کنند». اشاره او مستقیما به خود مطهری و نیز سید محمد بهشتی، محمدمفتح و جواد باهنر بود که در آموزش و پروش و دانشگاه دوره پهلوی تدریس می‌کردند و در عین حال، با حکومت پهلوی هم مخالفت می‌کردند. با پیروزی انقلاب و آغاز سال ۱۳۵۸، گروه فرقان دست به تفنگ برد و نخستین ترور‌ها در درون نظام نوپا را رقم زد. از سپهبد قرنی نخستین رئیس ستاد مشترک جمهوری اسلامی شروع کرد تا مطهری و مفتح و عراقی و در مجموع ۱۹ نفر را هدف قرار داد. آیت الله خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی و عباس امیر انتظام نیز هدف سوء قصد قرار گرفتند و جان سالم به در بردند. بهانه این کار هم اطلاعیه مشترک مرتضی مطهری و مهدی بازرگان در خصوص لزوم بازنگری آثار شریعتی بود که بت و بوطیقای فکری فرقانی‌ها به حساب می‌آمد. در دیماه ۱۳۵۸ علی اکبر گودرزی در یک خانه تیمی در خیابان جمالزاده تهران دستگیر شد. محاکمه او به علی اکبر ناطق نوری و اسدالله لاجوردی سپرده شد. تعداد اعضای رسمی گروه فرقان حدود ۷۰ نفر اعلام شد. جمعی دستگیر و ابراز پشیمانی کردند و تعداد بر سرموضع ماندند و به همراه گودرزی در خرداماه ۱۳۵۹ اعدام شدند. هنوز هم در خارج از کشور اطلاعیه‌هایی به نام این گروه منتشر می‌شود.

رویداد۲۴ در گزارشی به استناد فیلم‌هایی که از محل جرم قتل مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش منتشر شده، بررسی کرده و با پروتکل‌های بین‌المللی بررسی صحنه جرم مطابقت داده است. نتایج این تطبیق بسیار سهمگین است؛ چه اینکه ظاهرا اعتقادی به پروتکل وجود نداشته است. گزارش رویداد۲۴ به همراه تصاویری که از فیلم‌ها گرفته شده ببینید تا متوجه شوید که بررسی صحنه جرم قتل داریوش مهرجویی و همسرش چه گذشته است.

گاهی برای برخی تصمیمات آب دوغ خیاری مدیران دولتی باید خون گریست. تصمیماتی که صاحب اراده تصمیم را به هدفش می‌رساند، اما طفل معصوم، بی خبر از پیامد‌ها و عوارض صد چندان گرانتر دستاوردش است. قیاس مع الفارق نباشد، داستان داستان تحمیل تسهیلات تکلیفی به بانک‌های خصوصی است. بانک‌های خصوصی که بودجه و حمایتی از دولت دریافت نمی‌کنند و منبع درآمدشان شامل چند حوزه کارمزد ارایه خدمات بانکی، چند درصد تفاضل سود وام‌های ارایه شده به مشتریان و سود سپرده پرداختی به سپرده گذاران و در نهایت ورود تحفظی و قاعده‌مند به سرمایه گذاری‌های کلان (فاصله گیری از بنگاه داری) است. بانک‌های خصوصی علاوه بر مدیریت هزینه درآمد، باید پاسخگو به سهامداران خود نیز باشند (مالکیت اشتراکی بواسطه حضور در بورس). حال سوال اینجاست که بر اساس کدام منطق عقلی، شرعی و قانونی، از شرکت‌هایی با این خصوصیات باید انتظار ورود به ارایه تسهیلات تکلیفی داشت و بعد جریمه شان هم کرد؟ خوش بینانه‌ترین برداشت شاید این باشد که اگر شائبه نفوذ مطرح نشود، بعضی‌ها کت و شلوار می‌پوشند و پست می‌گیرند که از ساعت ۸ صبح تا ۳ بعد الظهر مثلا سر کار باشند و اخر ماه، پشت و روی فیش حقوقی شان را دریافت کنند. لعنت به جهل و عدم تعهد و خیانت. اگر غیر از این است، ارشاد بفرمائید تا شاید ما هم توفیق اصلاح شدن پیدا کنیم.

نقش‌آفرینی وزیری در جریان‌های سیاسی شب انتخاباتی که با هدف سهم‌خواهی در «چند به‌علاوه چند» شکل می‌گیرد، ظلم در حق ملت است. جامعه در انتظار تحول واقعی و روی زمین است. مسکن که یکی از اساسی‌ترین و شاید ابرچالش کشور است، چندین برابر آن صندلی‌های احتمالی مجلس ارزش دارد.

نظام استخدام دولتی ما سرتا به پا الوده به اهمال و قصور و تقصیر و ترک فعل است. اگر شنیدید کسی غیر از این می گوید شک نکنید که با نادان متعصب طرف هستید. در این نظام ناکارامد ، وقوع و شیوع فساد امری طبیعی است. بر زمین ماندن کارها امری طبیعی است. کسری بودجه دولت از دادن حقوق همین جماعت نشات می گیرد. انتصابات محفلی و خاله بازی های مدیریتی ریشه در همین حوزه کثیف و سرتا به پا آسیب زده دارد و کسی هم نمی خواهد به روی مبارک خودش بیاورد تا مبادا به تریج قبای کت و شلوار پوش های 7 صبحی تا 2 بعد ازظهری بربخورد. داستان کودکان کار هم همین طور است. سال های دور دکتر قلی نیا(رئیس سازمان بهزیستی استان تهران 1392-1393)، طرحی ضربتی با همکاری 13 دستگاه برای حل این معرل تدارک دید و آستین همت بالا زد. گفتند وقت انتخابات ریاست جمهوری است حاشیه امنیتی ایجاد می کند؟! می دانید رئیس وقت سازمان بهزیستی آقای همایون هاشمی الان کجا تشریف دارند؟ سلام همایون. وقتی این قدر شرایط شیر تو شیر باشه، تو هم می شی رئیس سازمان و نماینده مجلس دیگه اخوی. از ماست که بر ماست . منافع ملی سیخی چند؟ گام دوم انقلاب کشک چی؟ تمدن سازی به درد کی می خوره؟ ..... ، آیا زمان جمع کردن کاسه و کوزه مدیران اجرایی بی خاصیت و کم خاصیت فرا نرسیده است؟ کودکان کار ، مشکل امروز و بمب ساعتی فردا.

از سال 1400 درخصوص وضعیت روانی جامعه و تاثیر آن روی تصادفات جاده ای، وضعیت نامناسب اقتصادی مردم برای تعمیر و نگهداری و رفع عیب خودرو، وضعیت غیر استاندارد خودروهای تولیدی و مونتاژی و اثرات آن روی تصادفات و در نهایت، وضعیت راه های کشور و اثرگذاری آن روی تصادفات ، به کرات به منابع و مراجع مختلف خصوصا پلیس راهور و سردار هادیانفر ، هشدار داده و می دهیم. آمارهای پلیس، وضعیت فاجعه باری را نشان می دهد؟ به راستی چه باید کرد؟

انتشار نامه ی هیات دولت در خصوص افزایش بهای خوراک و سوخت پتروشیمی ها با تاخیری پنجاه روزه بود. انتشار نامه ی مذکور از دو منظر مایه تعجب و شگفتی است. اول آن که مطابق ماده (5) قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1384، موسسات عمومی مکلفند اطلاعات موضوع این قانون( منهای اطلاعات طبقه بندی شده یعنی اسرار دولتی )را در حداقل زمان ممکن و بدون تبعیض در دسترسی مردم قرار دهند و در ماده ( 8) این قانون حداکثر زمان را ده روز اعلام داشته است. لذا بی توجهی به این قانون از سوی دولتمردان و نیز ناظران بر اجرای قانون جای سوال است. به علاوه چون اطلاعات مندرج در مصوبه دولت بر قیمت سهام اثر گذار بوده و از این منظر برای سهامدار واجد اهمیت حیاتی است، عدم انتشار آن می تواند رانت بزرگی را نصیب مطلعین و زیان هنگفتی را متوجه سهامداران نامطلع سازد

گویا بعضی ها فکر می کنند که مدیریت یعنی کت و شلوار پوشی و یک حکم و حقوق 50 میلیونی روی فیش و 50 میلیونی زیر فیش؟ مدیریت گزارش دادن و صرفا چی شده گفتن نیست اقای محمدبخش. مدیریت ،آستین بالا زدن برای رفع مشکل با سناریوهای مختلف است . واقعا عملکرد قابل بیانت برای توسعه صنعت هوانوردی تا الان چی بوده؟ تو رو خدا خجالت نکش و بگو. البته که مقصر تو و امثال تو نیستید. مقصر بعضی بی شرف های پشت پرده هستند که دخالت های نابجا و ناپیدا در انتصابات مدیریتی کشور می کنند. حال یا با رشوه و پول و درصد یا به اسم نوچه پروری و غیره . ان شاالله که انتصاب شما از این آسیب ها بدور بوده باشد.

کم توجهی به مشارکت ها و نظارت های مردمی خصوصا در گام دوم انقلاب،آسیب های جبران ناپذیری را به انقلاب، نظام و تمدن اسلامی وارد کرده و می کند. کمترین این آسیب ها ، سلیقه گرایی و بعضا فساد مدیران اجرایی کشور است. خادمانی که بجای نوکری و خدمت به جامعه اسلامی، شاخ و شانه می کشند و مدعی هستند. حکم شرعی ، اخلاقی-انسانی و قانونی در این وضعیت عدم سکوت و برخورد موثر منجر به کاهش اسیب است. از آقای عیسی زارع پور، صراحتا می پرسیم که اگر با انواع شاخص های مورد تائید علمی و داده های مطمئن ، ثابت کردیم که اینترنت کشور اختلال دارد، حاضری استعفا بدهی؟ جوان عزیر، وزیر شدن به کت و شلوار و یک حکم اداری نیست. وزیر باید در وزن وزیر باشد. خودتان را چطور ارزیابی می کنید آقای وزیر؟

در چند روز اخیر انتشار خبر و حاشیه‌هایی از ازدواج محمدرضا گلزار، او را به کانون توجهات رسانه‌ای و اینترنت بازگردانده است. اما این اتفاق در شرایطی رخ داد که از ابتدای ماه اخیر (خرداد) این هنرپیشه با ماجرای «سیاهی لشکر‌های مزدوری» تحت فشار قرار گرفته بود. حالا به نظر می‌رسد او در یک بازیگردانی هوشمندانه با انتشار حرفه‌ای خبر ازدواجش، خود را از فشار خارج کرده و اتفاقا به کانون توجهات نیز تبدیل شده است.

به پایان ماه دوم سرپرستی وزارتخانه کشاورزی نزدیک می‌شویم و هنوز ریاست جمهوری نتوانسته جمع بندی کند و فردی را که لایق وزیر شدن باشد انتخاب و به مجلس معرفی نماید! براساس اطلاعات دریافتی تاکنون حدود ۳۲ نفر با خرید کت و شلوار ‌های سورمه‌ای و پیراهن یقه آخوندی سفید رزومه به دست از خیابان طالقانی تا فلسطین صف کشیده‌اند و هر کدام توسط حامیان خود و لابی‌های چپ و راست راهی به درون ریاست جمهوری و هیات دولت دارند.گویا برخی از روسای سازمان‌های مستقل وزارتخانه و… رزومه دکتر آقامیری را در بین نمایندگان مجلس می‌چرخانند یا نمایندگان قبلی مجلس و شاغل فعلی در وزارتخانه وی را به صحن مجلس می‌برند تا برای آقامیری لابی کنند که به وی رأی دهند یا اینکه گفته می‌شود فردی با کرایه کردن یک ماشین، به منزل تک به تک نمایندگان مراجعه و از آنان طلب رأی می‌کند.

«فرانک هوگربیتس»، محقق هلندی که پیش‌تر زمین لرزه ۷/۸ ریشتری ترکیه را پیش‌بینی کرده بود، نسبت به وقوع زلزله‌ای قدرتمند در غرب ایران و کشور افغانستان بین روزهای ۲۹ تا ۳۰ آوریل ۲۰۲۳ (۹و۱۰ اردیبهشت) هشدار داده است. سوال اینجاست که مردم و مسئولان چه واکنش باید در برابر این خبر اختیار کنند؟ آیا با هشدار مواجه هستیم یا تشویش؟ چرا صاحب نظران دانشگاهی ،ورود موثر و کاربردی به بحث نمی کنند؟ چرا آمادگی های اولیه و حتی آرام سازی روانی مردم در دستور کار رسانه ای نیست؟ چقدر دلمان برای خودمان و مشتی کت و شلوار پوش به اسم مدیران اجرایی در بحث بحران می سوزد. آقایان برای شرعی بودن حق مدیریت دریافتی، بد نیست پرس و جویی از دفاتر آیات عظام داشته باشند. گویا در بعضی موضوعات سخیف بودن و کم خاصیتی ، حدی ندارد. قضاوت با خودتان و دعا بفرمائید که خداوند ما را اهل نموده و هدایت کند تا اینقدر به بعضی کم خاصیت های حقوق بگیر و تلف کننده بیت المال گیر ندهیم.

علی حسین نژاد مدیرکل تامین اجتماعی استان گیلان در دیدار نوروزی با کارشناسان ستادی از فرهنگ سازی و اطلاع رسانی مستمر از طرحهای مختلف تامین اجتماعی می گوید ؟ شعارهای نخ نما و گل درشتی که یک مشت کت و شلوار پوش 8صبح-4 عصری، خوب می توانند درباره ان سخن بگویند. اما چهره واقعی و پلشت این سازمان زمانی شفاف می شود که برای 300 هزار تومان حساب کارفرما را می بندند؟ شعبه 9 تامین اجتماعی تهران. با وجود توافق روی بدهی ، خودرو در ایام نوروز توقیف می شود و با یک معذرت خواهی قصد سرهم آوردن اشتباهات وجود دارد؟ بارها و بارها از عملکرد ان سازمان نقد کرده ایم ولی دریغ از یک پیگیری توسط روابط عمومی نامحترم و بازرسی فشل این سازمان. آیا حق داریم رو به رئیس سازمان تامین اجتماعی بگوییم که مردک تو چه کاره ای و چه وظیفه ای را انجام می دهی یا خیر ؟ سوالی که بهتر است قبل از پاسخ به ان ،متن صحبت های مدیرکل گیلان را مطالعه کنید و سپس از چند فعال صنفی و شرکتی در خصوص عملکرد این سازمان پرس و جو کنید و در انتها پاسخ دهید. کلیه اسناد تخلف شعبه 9 تامین اجتماعی شهر تهران موجود است.

هر ساله با آمار بالایی از تصادفات جاده ای در ایام نوروز مواجه هستیم. شاید به نظر برسید که افزایش باز ترافیکی و عجله افراد در رانندگی باعث این حجم مرگ و میر است. اما واقعیت چیز دیگری است. خودروهای مچاله شده در تصادفات و برخی بی شرف بازی های موجود در خودرو سازهای داخلی ، سکوت احمقانه و مرگ بار سازمان مثلا استاندارد در برابر حلبی سازها و قصور، اهمال و تقصیر مسلم مدیران سازمان استاتدارد در ادوار( الزاما نیازمند ورود دادستان و اعلام جرم است)، دست روی دست گذاشتن پلیس فراجا و تداوم پلاک گذاری خودروهای کم کیفیت ، جاده های مرگ با مسئله آسفالت و ضعف علایم و کمبود روشنایی و رانندگانی که بدلیل فشارهای عدیده و عجله ، دچار انواع بی احتیاطی ها می شوند،دست به دست هم داده و تراژدی تصادفات نوروزی بالا را در کشور رقم می زند. گویا اصلا برای کشور، آمار 17 هزار کشته سالیانه در تصادفات دود 40 هزار معلول و هزیته های ارده ، هیچ معنایی ندارد. گویا قصد برخورد با مدیرنماها و مترسک های اداری و کت و شلوار پوش های 8 صبح-4 بعد الظهر وجود ندارد. بلند بگویید و بگوییم زنده باد فساد.

روزهای پایانی امسال با شدت‌گرفتن نرخ ارز و سقوط آزاد قدرت خرید مردم همراه شده است. اتفاقی که بازار لباس شب عید را با رکودی کم‌سابقه مواجه ساخته است. از سوی دیگر، قاچاقچیان بازار پوشاک شب عید را به انحصار خود درآورده‌اند و دیگر تولیدکنندگان جایی برای عرضه ندارند. در عین حال برای خرید از همین بازار پر از محصول قاچاق خرید یک دست لباس حداقل ۱.۵ میلیون تومان آب می‌خورد. بدین صورت یک خانوار چهار نفره تنها برای خرید یک دست لباس برای هر یک از اعضا دست کم به شش میلیون تومان سرمایه نیاز دارد.

شبکه مبین نت از بعد الظهر دیروز دچار اختلال شد(روز سه شنبه 16 اسفندماه 1401). ساعاتی که برای انجام کارهای تخصصی نظیر فعالیت اهالی رسانه ،چون جهنم است. سرعت اینترنت همراه هم با کاهش جدی مواجه بود. ما ماندیم و حجمی از تکالیف انجام نشده و هزینه های ثابت و پزسنلی که باید داده شود. آنوقت شرکت فهیم؟؟؟ مبین نت ، حتی یک پیامک معذرت خواهی هم ارسال نکرد. بچه ها ، یاد بگیریم مثل مبین نت رفتار نکنیم. این نوع رفتار بی ادبانه یا ناشی از گردن کلفتی و انحصار است یا ناشی از بدفهمی مدیران ارشد شرکت. بچه ها ، ادب مرد به ز دولت و پست سازمانی اوست. منتظر دریافت توضیحات مبین نت و معذرت خواهی رسمی این شرکت معظم هستیم.

وقتی سازمان کارگری را به تصرف مدیریت دولتی در می‌آورید، وقتی با وجود نشانگان انبوه فساد حرکتی برای اصلاح صورت نمی‌پذیرد، وقتی هر کت و شلوار پوشی را مدیر و رئیس خطاب می‌کنید، وقتی با سازمانی مواجه هستید که تنها دست بگیر دارد و درک درستی از مشکلات مردم و مخاطبین خود ندارد، وقتی هم قانون را به نفع این سازمان مصوب کردید و هم شمشیری مثل ماده ۵۰ در اختیار مجریانی با چشمان نیمه بسته گذاشته اید، چه انتظاری باید داشته باشیم که خدمات رسانی درست انجام گیرد؟ ما کار می‌کنیم تا کارمندان محترم سازمان تامین اجتماعی حقوق بگیرند. ما پول بیمه می‌دهیم تا برخی مفسد‌های پیدا و پنهان موجود در سازمان، به فساد خود بپردازند. ما کار می‌کنیم و با سکوت خود بی غیرتی می‌کنیم تا مشتی جماعت معلوم الحال به اسم تامین اجتماعی با جیب مردم، مثلا خدمات رسانی کنند. اوف بر هر مدیر ناکارآمد اجرایی. ان شالله که بشکلی بینانسلی از لقمه حرام بسوزند و البته زنده باشند و طعم تلخ زجر سوختن را با سلول به سلول خود حسن کنند. ان شاالله.

متنفریم از یک مشت متوهم که فکر می‌کنند می‌دانند و دیگران نمی‌دانند و یا صلاحیت حفظ و صیانت از اطلاعات کشور وابسته به حاشیه گوهایی، چون آنان است. غافلند از نظام‌های چند کانونه جمع آوری و پایش و راست آزمایی و تکمیل اطلاعات در دنیای جدید که قابلیت دسترسی به سایز لباس زیر برخی از آقایان به اصطلاح مدیران اجرایی کت و شلوار پوش را دارند. بهتر نیست داستان را در ناکارآمدی‌ها و فساد‌های احتمالی جستجو کنیم

مدرسه سازی بعنوان یکی از حوزه های مسئولیت اجتماعی بانک پاسارگاد ، از ابتدای فعالیت این بانک مطرح و مورد تاکید بوده است. اخیرا بر اساس توضیحات مدیرعامل محترم بانک پاسارگاد و برخی دیگر از منابع نظیر سرپرست سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور، مشخص می شود که بانک پاسارگاد قصد تمرکز ویژه بر نهضت مدرسه سازی در کشور در قالب طرح "دارالفنون" را داشته و مقرر شده که 40 باب مدرسه با همت بانک پاسارگاد در کشور ساخته شود. کلنگ دارالفنون استان اردبیل در روز جمعه 18 آذر با حضور وزیر آموزش و پرورش ، مدیرعامل بانک پاسارگاد و برخی از نمایندگان محترم مجلس، به زمین زده شد. در ششم مهرماه گذشته نیز، مدرسه دارالفنون منطقه مهر شهر دزفول افتتاح گردید.

خبر می‌رسد که یک و سال نیم پیش، پدری با قصد قبلی با خوراندن متادون به کودک ۱۹ ماه باعث مرگ مغزی وی شده تا اقدام به فروش اعضای بدن کودک کند. شاید در نگاه اول، این خبر تن و بدن ما را بلرزاند و به سنگ دلی آن پدر لعنت بفرستیم. اما دست نگهدارید. مسئله را صرفا با نگاه شخصی ننگرید و به شخصی سازی نکنید، چرا که با آسیب اجتماعی روبرو بوده و در گام نخست باید پذیرای آسیب‌های اجتماعی باشیم. لعنت خود را هم برای آن نامدیران درمانده در حقوق کارمندی و نان شب و کت و شلوار پوش‌های بی خاصیت بفرستید که با سو مدیریت و ارتباط بازی‌های منجر به انتصاب، بستر‌های این حجم فشار را فراهم کرده اند. سال ۱۳۷۳ و تورم افسارگسیخته دولت هاشمی را بیاد دارید؟ آسیب‌های اجتماعی ناشی از آن، در سال ۱۳۸۵ خود را نشان داد. تورم انتهای دولت روحانی و سرتاسر دولت رئیسی را ملاحظه می‌کنید، روی دیگر این تورم، آسیب اجتماعی با تاکید بر فقر و فحشا و جنایت است. این نوع مدیریت اجرایی، یعنی نابودی پایه‌های تمدنی و دینی. حالا برو مسئله را شخصی کن و بر بالا و پائین پدر سنگدل لعنت بفرست.